به گزارش شبکه اطلاع رساني دانا،
1- چند سال قبل در يکي از جلسات سخنراني و پرسش و پاسخ دانشجويي، ضمن پرسشهايي که درباره مسائل سياسي روز مطرح شده بود، پرسشي با اين مضمون از تريبون خوانده شد؛ «ميگوييد جمهوري اسلامي ايران، يک نظام حکومتي برخاسته از اسلام ناب محمدي(ص) است و از آن با عنوان زمينهساز حکومت جهاني حضرت صاحبالزمان(عج) ياد ميکنيد و اين در حالي است که از صدر اسلام تاکنون، حکومتهاي فراواني همين ادعا را داشتهاند، حتي حکومتهاي فاسدي نظير بنياميه و بنيعباس هم حاکميت خود را برخاسته از اسلام ناب ميدانستند، از کجا معلوم که ادعاي ما نيز يک ادعاي ديگر در کنار همان ادعاها نباشد»؟!
پاسخ نگارنده - که البته برگرفته از اساتيد برجسته اسلامشناس بود و شرح تفصيلي آن در اين وجيزه نميگنجد- اين بود که «آدرس و نشاني دقيق يک نظام برخاسته از اسلام در کلام خدا، رهنمودهاي پيامبر اعظم(ص) و آموزههاي بديهي و همه فهم اسلام- و نه آن بخش از آموزهها و معيارهاي اسلامي که درک آن به اذهان ژرفانديش و مطالعات فراوان نياز دارد- به وضوح آمده است بنابراين با در دست داشتن اين آدرس که به آساني در دسترس است ميتوان سره را از ناسره و آب را از سراب تشخيص داد و مدعيان راستين را از دکهداران کاذب بازشناخت. در دوران بنياميه و بنيعباس و يا برخي از مدعيان عصر حاضر نيز کساني که آدرس مورد اشاره را در دست داشتند به وضوح ميديدند که اين آدرس آنان را به حکومتهاي ياد شده نميرساند و اساسا مقاومت تاريخي شيعه در برابر حکام جور به علت در دست داشتن همين آدرس بوده است. نظام ولايت فقيه دقيقا با آدرسي که پيامبر اعظم(ص) و ائمه هدي(ع) ارائه دادهاند همخواني دارد و دقيقا به همين علت است که وقتي امام راحل ما (ره) نداي انقلاب سر ميدهند، مردم اين ندا را در دل خود آشنا و با آموزهها و باورهاي بديهي- و نه پيچيده- اسلامي، همخوان و همراه مييابند و با پاي دل به سوي آن ميشتابند.
ماجرا بسيار بديهي است و در چند کلمه اين که؛ دوسوم فقه- چه از نگاه شيعيان و چه اهل سنت- سياسيات و اجتماعيات است و فقط يکسوم آن مربوط به احکام فردي و عبادات شخصي است. اجراي اين احکام نياز به تشکيل حکومت دارد و رهبري اين نظام حکومتي الزاما بايد در دست کسي باشد که اولا؛ از اسلام و احکام و آموزههاي آن و شرايط و ظرافتهاي زمان شناخت لازم و کافي داشته باشد، يعني «فقيه» باشد و ثانيا؛ عادل باشد، چرا که عالم بدون عادل بودن نميتواند ضامن قابل تکيهاي در اجراي دستورات اسلامي باشد. بنابراين تشکيل يک نظام اسلامي تحت زعامت و رهبري فقيه عادل ضروري و تضمينکننده درستي و اسلامي بودن آن است و اين در يک کلمه مفهوم اصل ولايت فقيه است. اين فرمول بديهيتر از آن است که با هيچ عقل سليمي قابل نفي باشد. دقيقا به همين علت است که برخي از جريانات - البتهکم عده و شمار- و مدعي ولايت که به قول حضرت امام(ره)، ولايت که هيچ، ديانت هم ندارند، وقتي اين فرمول را- چه آگاهانه و چهناخودآگاه- نفي ميکنند، به ياوهسرايي روي ميآورند و بلافاصله با استقبال دولت فخيمه! انگليس روبرو ميشوند و براي تبليغ ديدگاه انحرافي خود که دشمني آشکار با اسلام و همسويي بيترديد با دشمنان رسولخدا (ص) و ائمه هدي (ع) است، از امکانات روباه پير، مخصوصا شبکههاي ماهوارهاي برخوردار ميشوند و... بماند.
2- ديروز رهبر معظم انقلاب در آستانه سالروز ميلاد مراد غايبمان حضرت وليعصر- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و در بازديد از نمايشگاه توليدات علمي موسسه دارالحديث، پيروزي انقلاب اسلامي ايران را تحقق يکي از همان وعدههاي اطمينانبخش در جهت حکومت جهاني حضرت بقيهًْالله الاعظم ارزيابي کرده و آن را همسو با حرکت کاروان بشريت به منزلگاه مطلوب و دلگشا و دلنشيني دانستند که خداي رحمان و رحيم در ظهور حضرت وعده فرموده است. و باز هم از ايشان است که «اين عصر را بايد عصر امام خميني(ره) ناميد و ويژگي آن عبارت است از بيداري و جرأت ملتها در برابر زورگويي ابرقدرتها و سربرآوردن ارزشهاي معنوي و الهي».
و از امام راحل(ره) است که «ما، الان در موقعيت حساسي هستيم که به نظر من؛ حساسترين نقطه تاريخ است» و با تأکيد بر همسويي انقلاب اسلامي با انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) ميفرمايند «گويي جهان مهيا ميشود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان» و...
اکنون جاي آن است که به مواردي از درک اين واقعيت محسوس و ملموس که در نگاه ديگران آمده و فقط اندکي از بسيارهاست، اشارهاي گذرا داشته باشيم. بخوانيد؛
? هنري کيسينجر، مشاور رئيسجمهور آمريکا در دهه 70 ميلادي شخصيت امام خميني(ره) را اينگونه ارزيابي ميکند؛ آيتالله خميني، غرب را با بحران جدي برنامهريزي مواجه کرد، تصميمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهريزي را از سياستمداران و نظريهپردازان ميگرفت... هيچکس نميتوانست تصميمات او را از پيش حدس بزند، او با معيارهاي ديگري غير از معيارهاي شناختهشده در دنياي امروز سخن ميگفت و عمل ميکرد. گويي از جاي ديگري الهام ميگرفت، دشمني آيتالله خميني با غرب، برگرفته از تعاليم الهي او بود. او در دشمني خود نيز خلوصنيت داشت.
? محمدحسنين هيکل، سردبير معروف روزنامه الاهرام مصر که يکي از روزنامهنگاران برجسته و بلندآوازه دوران معاصر است درباره امام راحلما(ره) ميگويد؛ خميني را يکي از اصحاب خاص رسولخدا (ص) ميدانم که بينش و منش پيامبر اسلام را بيکم و کاست به قرن حاضر آورده است. گويي آمده است تا سپاهيان علي(ع) را که بعد از شهادت او، سرگشته و بيفرمانده شده بودند، فرماندهي کند.
? هم او، در ملاقات با نماينده مردم اهواز در مجلس شوراي اسلامي- آقاي سوداني- در قاهره، به درايت پيامبرگونه رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و ميگويد؛ کاري که انقلاب اسلامي تحت رهبري امام و آيتاللهخامنهاي انجام داده است، هيچيک از زمامداران دنياي کنوني و يا قدرتمندان کشور خودتان نظير کوروش و داريوش نميتوانستند به خواب هم ببينند، شما هر جا وارد ميشويد دلها را تسخير ميکنيد و به انقلاب پيوند ميدهيد.
? شبکه اول تلويزيون «بيبيسي» در مجموعه مستندي با عنوان «قرندوم» که به بررسي رخدادهاي احتمالي قرن بيست و يکم اختصاص داشت، به رهبران سياسي غرب هشدار ميدهد؛ «آنچه در ايران در سال 1979- بهمنماه 1357- اتفاق افتاد، نه تنها براي ايرانيان، بلکه براي تمام اديان جهاني يک نقطه عطف است. نقطه عطفي که از بازگشت تودههاي ميليوني مردم در سراسر دنيا به اصولگرايي مذهبي خبر ميدهد... در سراسر جهان، پيروان اديان مختلف نظير مسيحيت، يهوديت، بوديسم و هندوها به اصولگرايي مذهبي روي آوردهاند، حتي در ترکيه نيز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، امروزه روند بازگشت به اصول اسلامي سرعت گرفته است.»
? الوين تافلر، يکي از استراتژيستهاي معروف آمريکايي و از شخصيتهاي سياسي نزديک به کاخ سفيد، اعتراف ميکند؛ «بازي قدرت جهاني در دهههاي آيندهاي که پيش روي داريم، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام قابل درک نيست.»
? آنتون گيدنز، جامعهشناس پرآوازه انگليسي درباره تحولات بنيادين قرن حاضر مينويسد؛ «درگذشته، سه غول فکري جامعهشناسي يعني مارکس، دورکيم و ماکس وبر با اندکي اختلافنظر، فرآيند عمومي جهان را به سوي سکولاريزم و در جهت حاشيهنشيني دين ارزيابي ميکردند ولي از سال 1979 و با پيدايش انقلاب اسلامي در ايران، شاهد روند معکوس و متفاوت با اين فرضيه هستيم، يعني فرآيند عمومي جهان، با شتاب به سمت دينيشدن پيش ميرود.»
? الکساندر زوگانف، رهبر سابق حزب کمونيست روسيه، با اشاره به تحولاتي که بعد از انقلاب اسلامي در جهان پديد آمده و امروزه از سوي رهبري ايران اسلامي با اقتدار و درايت دنبال ميشود، ميگويد؛ « ما هم، در روسيه از افکاري که وجود خدا را انکار ميکند دست برداشتهايم.»
? نيوت گنگريچ، رئيس مجلس نمايندگان آمريکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعاي رهبري آمريکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامي در ايران و رهبري هوشمندانه امام و رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و با تمسخر ميگويد؛ «ايالات متحده چگونه ادعاي رهبري جهان را دارد؟ با کشوري که در آن، دختران 12 ساله باردار ميشوند، 15 سالهها همديگر را ميکشند، 17 سالهها به ايدز مبتلا ميشوند و 18سالهها در حالي ديپلم ميگيرند که به خوبي قادر به خواندن و نوشتن نيستند، هيچکس را نميتوان اداره کرد».
? ايمانوئل والرشتاين، جامعهشناس بلندآوازه آمريکايي با نگراني ميگويد؛ «مانع اصلي پيشروي ما براي استقرار نظم جهاني- کدخدايي آمريکا!- دکترين ولايت فقيه امام خميني است... همه نظريهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاريخ ميپيوندند، ولي نظريه ولايت فقيه ]امام[خميني هر روز پررنگتر و سرزندهتر ميشود و مسلمانان بسياري را به خود جلب ميکند.
و... از امامان معصوم عليهمالسلام است که يخرج ناسٌ من المشرق يوطئون للمهدي سلطانه... مردماني از مشرق قيام ميکنند و زمينه برپايي حکومت مهدي صاحبزمان- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- را فراهم ميآورند و به قول حضرت آقا؛
خورشيد من برآي، که وقت دميدن است.